منبع: خبر آنلاين
در عهد سلطان سنجر، هفت کوکب در برج ميزان جمع شدند و انوري در شهر مرو حکم کرد که در آن ماه طوفاني بزرگ درخواهد گرفت و اکثر بناها و درختان را از جا خواهدکند و شهرها خراب خواهد شد! مردم از اين حکم انوري، متوهم و هراسان شدند و شروع به کندن سرداب و پناهگاه کردند و در روز موعود در آنها خزيدند. اتفاقاً آن شب که انوري حکم کرده بود طوفان خواهد رسيد، شخصي چراغي بر سر مناره مرو برافروخت. حتي بادي نوزيد که آن چراغ را بر سر مناره خاموش کند! صبح سلطان سنجر انوري را احضار کرد و گفت اين چه حکمي بود که کردي و چرا چنين حکم غلط ميدهي؟ انوري بهانه آورد و گفت؛ آثار طوفان ناگهاني نيست و به تدريج ظاهر خواهد شد! آن سال چندان باد نبود که خرمنهاي مزارع مرو را پاک کند و تمامي خرمنها تا بهار سال ديگر در صحرا ماند! انوري از شرم به بلخ گريخت و آنجا نيز به علم نجوم مشغول شد و بدون آنکه بلخيان به او آزاري برسانند شروع به هجو مردم کرد. بلخيان بر او شوريدند و ميخواستند وي را از شهر بيرون کنند که قاضيالقضات شهر، حميدالدين ولوالجي که از فضلاي روزگار بود پادرمياني کرد و او را از شورش مردم رهاند. انوري به جاي آن که اشتباه خود را بپذيرد، قصيدهاي سرود و گناه را بر گردن ماه و ستارهها انداخت! با اين مطلع؛
اي مسلمانان! فغان از دور چرخ چنبري
وز نفاق تير و جبر ماه و کيد مشتري!
«فريد کاتب» از شعراي آن عصر در بطلان حکم و بهانه انوري چنين سرود؛
ميگفت انوري که در اين سال، بادها
چندان وزد که کوه بجنبد چو بنگري
بگذشت سال و برگ نجنبيد از درخت
يا مرسلالرياح! تو داني و انوري!
آنچه اين روزها از اردوگاه مدعي اعتدال و اصلاحات به گوش ميرسد از نوع حکم و ستارهشناسي انوري است. رفتار اين اردوگاه در انتخابات پيش رو از بسياري جهات تاريخي، عبرتآموز و قابل ثبت و مطالعهاي عميق است چرا که از هيچ ترفند و روشي براي کسب راي دريغ نميشود. منت برداشتن سايه جنگي خيالي و موهوم را بر سر مردم ميگذارند و آشکارا و البته گستاخانه مردم را تهديد ميکنند که چنانچه به ما راي ندهيد بايد منتظر جنگ باشيد و جان ميليونها تن به خطر ميافتد! اين سخنان و مواضع، گرا دادن و تشجيع دشمن نيست؟ در قاموس اين جماعت معناي منافع ملي چيست؟ نقطه پايان سقوط در چاه آلوده قدرتطلبي کجاست؟
شعور مردم را چنان به سخره ميگيرند که ميگويند اگر رقيب بيايد در پيادهروها ديوار خواهند کشيد! به جاي آنکه بگويند در اين چهار سال چه کردهاند و چه گلي بر سر مردم زدهاند و چه گرهاي از کار خلق گشودهاند تمام هنرشان اين است که مردم را بترسانند. نمايندهاي که تمام شهرتش به مخالفت با دولت و نقد حرکت خزنده فرهنگي مدعيان اصلاحات بود، چنان در باتلاق وکيلالدولگي غرق شده است که پيام ميدهد؛ «با انتخاب آقاي روحاني کشور ما از نظر رفاه مادي سوئيس نخواهد شد اما با عدم انتخاب او احتمال ونزوئلا شدن کشور منتفي نيست»!
زدن برچسب عوامفريبي و پوپوليسم به رقيب و کارهايي که در اين ايام کردند و ميکنند، قصه پر غصه ديگري است. چهار سال تمام به پرداخت يارانه تاختند و گفتند مصيبت عظماست اما حاضر نشدند طبق قانون دهکهايي برخوردار را از اين طرح حذف کنند و براي آن عده اندکي هم که قطع شده بود، شب انتخابات رسماً پيامک فرستادند که اشتباه کرديم و ميدهيم! دارندگان ويلاهاي چند ده ميلياردي، طرح مسکن مهر را مزخرف ناميدند و مدعي شدند ما مسکن اجتماعي ميسازيم. اگر مردم مرو آن سال کذايي بادي ديدند، در اين دوره هم مردم يک باب مسکن اجتماعي ديدند! به قاليباف خرده گرفتند که طرحهايت خيالي است و اجرايي شدني نيست. مدعيان آزادي سايتي که براي ثبتنام بيکاران ايجاد شده بود را فيلتر کردند و چند حرف طرح قاليباف را جابجا کردند و سايتي بالا آوردند و گفتند بيکاران ثبت نام کنند. شما اگر اهل توليد اشتغال بوديد همين چهار سال حرکتي ميکرديد و خودي نشان ميداديد، نه آنکه شب انتخابات سايت بالا بياوريد و بيکاران را سرکار بگذاريد!
اينکه بعد از چهار سال به جاي آنکه بگويند با آن همه وعده و وعيد چه کردهاند، خيلي راحت بگويند «نگذاشتند»! توهيني ديگر به شعور ملت است. اينکه بگويند 50 درصد وعدههاي سال 92 مربوط به دولت دوازدهم است و در آينده محقق ميشود، اينکه خوردن سيب و گلابي خيالي برجام را به آيندهاي خياليتر حواله دهند و شعار دهند که در نيمه راهيم و آثار بهبود اوضاع معيشتي مردم مشروط به تداوم اين دولت است و بايد صبر و تحمل داشت، از جنس همان بهانههاي انوري است که آثار طوفان ناگهاني ظاهر نميشود!
واقعيت آن است که 29 ارديبهشت صحنه رقابت نابرابر دو اردوگاه است. اردوگاه اعتدال-اصلاحات از تمام ابزارها و ترفندها بهره ميبرد. وزارتخانهها و سازمانهايي که اگر سر و کارتان با آنها افتاده باشد هفتهها و بلکه ماهها طول ميکشد تا پاسخي از آنها بشنويد، جمعههاي مناظره حاضر به يراق بودند تا به رقباي نامزد دولت بتازند و کمکاريهاي چهار ساله را يک روزه ماله بکشند. بيش از 40 روزنامه سراسري و چند برابر اين روزنامه و هفتهنامه محلي به خط شدهاند تا ميتينگهاي نامزد دولت را بزک و دوپينگ رسانهاي کنند و البته زنجيرهايها عاشق چشم و ابروي دولت نيستند و آگهيهاي چند ده ميليوني، بدعتآميز و غيرقانوني بانک مرکزي که اين روزها به اين روزنامهها ميدهد، باج آن بزکهاست. صدا و سيما نيز مدتهاست بلندگوي نامزد دولت شده و البته هر چقدر بيشتر به دولت امتياز ميدهد، بيشتر هم مورد حمله و هجمه دولت و حاميانش قرار ميگيرد و انگار ميان اين دو رابطهاي مستقيم برقرار است! اينکه چرا رسانههاي بيگانه و حتي سعوديها نيز حامي تداوم دولت مستقر هستند خود مسئله ديگري است که به طور مفصل نياز به تحليل و بررسي دارد.
با در نظر گرفتن تمامي اين ترفندها و حمايتها و تبليغات، ميتوان گفت جامعه با صحنهاي نه چندان شفاف بر اثر بمباران عمليات رواني و رسانهاي روبروست. بمباراني مهيب که در آن رسيدن صداي حقيقت به گوشها به شدت دشوار است. زمان انوري بوقهايي نبودند که براي چند کيسه سکه دست به توجيه و فرافکني بزنند. البته خود انوري هم آنقدر مردانگي داشت که بعد از محقق نشدن پيشگويي خفتبار طوفان خيالي شهر را ترک کند! طوفاني که از ديروز آغاز شده است انشاءالله تکليف ارباب وعدههاي توخالي را روشن خواهد کرد.
محمد صرفي
بسمه تعالي جوابيه زاکاني...
ما را در سایت بسمه تعالي جوابيه زاکاني دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1basiji110a بازدید : 119 تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1396 ساعت: 20:42