در فارسي تمثيلهاي زيبايي وجود دارد که هريک عبارتي کوتاه، معنايي بليغ و توصيفي دقيق از چيزي يا کسي ارائه ميکند.
«آزموده را آزمودن خطاست» از جمله همين تمثيلهاي کوتاه و پرمعناست و کنايه از آن است که اگر کسي در انجام وظيفه و يا وعدهاي که برعهده گرفته است موفق نباشد و اين ناکامي و ناتواني به تکرار هم نشسته باشد، نميتوان از او در آن عرصه انتظار موفقيت داشت چرا که نتيجه از قبل مشخص است و آن خروج ناموفق از آزمون ديگر است.
نزديک چهار سال از آغاز کار دولت يازدهم ميگذرد. از روزگاري که رئيسجمهور و اطرافيانش، بيش از هزار و سيصد وعده رنگارنگ به مردم دادند و به هر شکل و زبان و اشاره ممکن گفتند که دِين خود را به مردم ادا خواهند کرد.
چهار سال بعد از آن روزها، سررسيد وعدهها فرارسيده ولي هيچ خبري از خرمن و محصول نيست! مزرعه دولت آنچنان بيحاصل و خشک است که گويي اصلا کشت و زرعي صورت نگرفته و از همان روز بعد از انتخابات، همه وعدهها فراموش شده است!
در چنين شرايطي، منطقا اميد به اعتماد دوباره، اميدي خلاف منطق خواهد بود.
همه کساني که در ايام تعطيلات نوروزي به مناطق شهري و روستايي درگوشه وکنار ايران سفر کرده بودند، در يک ره آورد متفق و مشترکند و آن گلايههاي بيپايان و تلخ مردم از اوضاع معيشتي و اقتصادي است.
حالا ديگر کسي نيست که صابون بيعملي و بيتدبيري دولت يازدهم به تنش نخورده باشد و از وضع سخت اقتصادي و معيشتي شاکي نباشد. اکنون کساني که فروردين 93 (نخستين نوروز دولت يازدهم) و در ايامي که دولت تدبير ماه عسل خود را طي ميکرد، با حرارت و شور از راي خود به رئيسجمهور محترم دفاع ميکردند، از آن کار پشيمانند و معتقدند فرصت 4 ساله مملکت با وعده و شعار گذشت و هيچ چيزي نصيب مردم نشد، سفرهها کوچکتر شد و بيکاري گستردهتر از هميشه! فساد وسيع اداري و مالي و بيسابقهترين دستدرازيها به بيتالمال در همين مدت و همزمان، تشکيل باندهاي وابسته به برخي نورچشميها براي واردات وسيع و حتي هدايت کالاي قاچاق، در هر شهر و دياري، جمع کثيري را بيکار کرد و داد مردم را در آورد.
اين رهآورد تلخ و مشترک نوروز 96 است که شوربختانه جايگزين اميد نوروز 93 شده و دولتمردان و دستگاه عريض و طويل رسانهاي آنها را به اين فکر انداخته که حالا که دستاوردي در کار نيست و وعدهها پوچ از آب در آمده، چه خوب است، دستاوردي ساخته شود و چند حرف دهان پر کن و چندکار نمايشي به عنوان خدمت عظيم به مردم معرفي شود!
در اجراي پروژه دستاوردسازي، تقسيم کاري اوليه صورت پذيرفته و برخي که از کنار دولت به نوايي رسيدهاند و از درد دل فلان روستايي محروم و فلان پدر بيکار خبري ندارند، حرفهايي ميزنند که پذيرش آن براي ياران نزديک دولت هم ممکن نيست.
مثلا فلان يار غار دولت مدعي شده «همه عمر دولت يازدهم، صرف آواربرداري دولت قبل شد و اگر مردم بارديگر به آقاي روحاني راي بدهند، تازه نوبت آن است که وي بتواند به برنامههايش جامه عمل بپوشاند»! اين همان وعده سرخرمن نيست که بعد از يکبار بدقولي با زباني ديگر تکرار ميشود!؟ اين مدافعان کارنامه خالي دولت توضيح نميدهند که اگر دولت يازدهم چهارسال ديگر هم فرصت بيابد، چه تضميني دارد که به اين وعده عمل کند!؟ اکنون که در ميانه راه و نيازمند به راي مجدد مردم قرار داريم، وضع اين است که ميبينيم و صداي همه را بلند کرده، واي به فردايي که ديگر نيازي به راي مردم هم نداشته باشند!
در دستاوردسازي، برخي گوي سبقت را از ديگران ميربايند و حرفهايي ميزنند که بعيد است حتي خودشان هم قبول داشته باشند! يکي از آنها اين است که دولت يازدهم، سايه جنگ را از سر ايران دور کرد! مدعيان توضيح نميدهند که کدام کشور، کدام همسايه، کدام قدرت نظامي قصد يا ياراي جنگ با ما را داشتند!؟ و کدام اقتدار و توانمندي و هنر دولت يازدهم آن سايه شوم و البته خيالي را دور کرد؟! اغلب همسايگان ايران درگير مشکلات داخلي خود هستند و از عهده آنها هم بر نميآيند تا چه رسد با رويارويي با ايران مقتدر. آمريکا در عراق و سوريه و افغانستان و ... زمينگير و بيتوفيق است و ...اما اين مدافعان کارنامه خالي، منت رفع سايه جنگ بر سر ملت ميگذارند!
برخي ديگر هم بازکردن زنجير تحريم از دست و پاي اقتصاد ايران را به عنوان دستاورد بزرگ دولت يازدهم معرفي ميکنند! اين ادعاي گزاف که هر هفته و هرماه از سوي دولتمردان تکرار ميشود در حالي است که همين يک هفته اخير آمريکا تحريمهاي تازهاي عليه ايران وضع کرد و انگليس با انتشار بيانيهاي، تحريمها را تثبيت و تجار را از معامله با ايران برحذر داشت! اما برخي اميد دارند که با تکرار يک دروغ، آن را در جامعه جا بيندازند!
برخي هم مثل برادر رئيسدولت اصلاحات وقتي ميبينند هيچ چيزي براي دفاع وجود ندارد، صحنه رئيسجمهوري را با عرصه جنگ وحشيانه گلادياتورها شبيه دانسته و بيتوجه به ضرورت کارنامه مثبت ميگويد: «روحاني يک تنه از عهده همه اصولگراها بر ميآيد»!
علت تکرار اين دروغهاي ناشيانه، به جز خالي بودن دست مدعيان از يک برگ دستاورد روشن و بدون ابهام، دوري آنها از مردم و نشستن در برج عاج و نگاه از بالا به پايين نيست. آنها هم اگر مثل مردم عادي در کوچه و خيابان شهرهاي دور و نزديک و حتي پايتخت، با مردم محشور و مأنوس بودند ميديدند که آنها اصلا اهميتي به اين دروغ نميدهند که سايه جنگ رفع شده! قبول نميکنند که تحريمها رفع شده، نميپذيرند که دولت قبل آوار بود و دولت فعلي مشغول آواربرداري! آنها به سفره خاليشان نگاه ميکنند، به بچههاي بيکار و باسواد و تحصيلکردهاشان، به کارخانههاي مشهوري چون ارج و آزمايش که يکي پس از ديگري تعطيل شدند و اعتبارهاي هفتاد - هشتاد سالهاي که در دولت يازدهم نابود شد. به انبوه کالاهاي قاچاق که بالا و پايين کشور را فراگرفته و دولت براي کنترل و کاهش آن کاري نکرد تا آنجا که کشاورز و صنعتگر ايراني به افلاس و ورشکستگي افتاد ...
مردم اين چيزها را ميبينند نه آن دروغهاي بزک کرده و اتو کشيده را و اين چيزي است که دولتمردان از درک آن عاجزند. چون بين مردم نيستند. با حقوقهاي نجومي و پيوندهاي آلوده اقتصادي و رانتهاي پيدا و پنهان و ... نميتوان مثل مردم عادي زندگي کرد و از درد دل آنها با خبر شد. وقتي اشرافيت سکه رايج شنيدن است حرف حساب مردم ناممکن است.
کارنامه دولتمردان در اين سالها، مملو از توهين و بياحترامي به منتقدان و کارشناسان نخبه و دلسوز است! اين رفتار عجيبترين رفتار ممکن از يک مدير- در هرجاي عالم - است که نقد را با ناسزا جواب دهد اما در اينجا اين اتفاق افتاد و هر منتقد مشفق و دلسوزي به جهنم حواله داده شد و به تبعيت از رئيسجمهور، دولتمردان هم ديگران را بيشعور و ... ناميدند!
اکنون هم که45 روز به انتخاب رئيسدولت دوازدهم باقي مانده است، بار ديگر همان وعدههاي زيبا و فريبنده را تکرار ميکنند، گويي غير از وعده چيزي در بساط ندارند! جريان رسانههاي زنجيرهاي هم که مديون و مرهون الطاف پيدا و پنهان دولتيان است، با همه توان در اين آتش خاموش فوت ميکند.
رهبر معظم انقلاب در اسفند ماه سال94 و در آستانه انتخابات مجلس شوراي اسلامي و خبرگان رهبري در بياناتي حکيمانه، با بر شمردن برخي معيارها براي انتخابات، درخصوص تاثير انتخاب آگاهانه بر زندگي مردم تاکيد فرمودند: «هرچه انتخاب کنيد براي خودتان انتخاب کردهايد. انتخاب خوب شما به خود شما برميگردد؛ اگر انتخاب با غفلت انجام بدهيد که انتخاب بدي از آب دربيايد و از کار دربيايد، بدياش به شما برميگردد؛ خاصيّت کار اين است...انتخاب که ميخواهيد بکنيد، بشناسيد و انتخاب کنيد؛ بشناسيد. به دينشان، به تعهّدشان، به وفاداريشان به انقلاب، به ايستادگيشان در راه انقلاب، به عزم و ارادهشان، به شجاعتشان و به مرعوب نشدنشان خاطرجمع بشويد، آنوقت رأي بدهيد...»
حسين شمسيان
بسمه تعالي جوابيه زاکاني...
ما را در سایت بسمه تعالي جوابيه زاکاني دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1basiji110a بازدید : 144 تاريخ : پنجشنبه 24 فروردين 1396 ساعت: 17:53