کمتر از 3 ماه تا دوازدهمين دور از انتخابات رياست جمهوري کشورمان باقي مانده است. يعني نزديک به 3 سال و 9 ماه از 4 سال رياست جمهوري دولت يازدهم گذشته و جريانهاي سياسي خود را براي رقابتي تازه مهيا ميکنند. در چنين ايامي غالبا نامزدهاي انتخاباتي با کمک جريانهاي سياسي و رسانهاي خود تلاش ميکنند، با ارائه برنامه و دادن وعدههاي انتخاباتي در حوزههاي مختلف سياسي، فرهنگي و اقتصادي، نظر افکار عمومي را به سمت خود جلب نمايند. در اين بين داشتن «کارنامه»، ميتواند نقش بسزايي در جلب آراي مردمي داشته باشد. هرقدر کارنامه «درخشانتر»، وعدههاي جديد انتخاباتي «قابل باورتر» و در نتيجه، آراي مردمي هم «بيشتر» خواهد بود. در مقابل اما، «نداشتن کارنامه» ميتواند براي جريانهاي سياسي «گران» تمام شود.
پيروزي در انتخابات غالبا براي جريانهايي که کارنامه قابل قبولي دارند، زياد سخت نخواهد بود. مردم پس از شنيدن وعدهها، با نيمنگاهي به گذشته و مقايسه شعارها با عملکردها، تصميم ميگيرند به چه شخص يا جرياني راي دهند. وعدههاي عملي شده هر قدر که بيشتر باشد، اعتماد مردم به آن جريان نيز بيشتر خواهد شد و بالعکس، هر چه وعدههاي بر زمين مانده بيشتر باشد، مردم از آن جريان رويگردانتر خواهند شد. اما لزوما اينگونه نيست که اگر جرياني کارنامه قابل دفاعي نداشت و مردم هم از آنها رويگردان بودند، اين جريان دست از رقابت بردارد. گاهي، کارنامه که ضعيف شد، «حاشيهسازي» رونق ميگيرد. در چنين شرايطي، از آنجا که دستاورد و اقدام مثبتي براي عرضه وجود ندارد، جريان ناکام، روي نقطه ضعفهاي حريف متمرکز ميشود و چنانچه نقطه ضعفي هم نيابد، براي رقيب نقطه ضعف ميتراشد!
رسيدن به «رونق اقتصادي» از طريق «لغو کامل تحريمها» آن هم با استفاده از ابزار «مذاکره با غرب»، خلاصه تمام استراتژي دولت يازدهم بود که در سال 92 و با توجه به شرايط خاص اقتصادي وقت، اصطلاحا «گرفت» و بخشي از مردم را به سمت اين جريان که نام «تدبير و اميد» را براي خود برگزيده بود، متمايل کرد. گرايش به سمت اين جريان اگرچه زياد نبود اما، به اندازهاي بود که بتواند در کنار انشقاقي که بين جريانهاي سياسي رقيب وجود داشت، «تدبير و اميد» را پيروز اين دور از انتخابات کند. اگرچه، وعدههاي عجيب و غريبي که داده شد نيز به نوبه خود در اين پيروزي موثر بود.
اما امروز با گذشت نزديک به 4 سال از روي کار آمدن اين جريان، به اعتراف دوست و دشمن دولت نتوانسته وعدههاي داده شده را عملي کند. شايد مهمترين وعدهاي که گرايش بخشي از مردم را هم در پي داشت، لغو همه تحريمهاي هستهاي به طور يکجا بود آن هم نه روي کاغذ! وعدههايي که بعد از روي کار آمدن دولت نيز يکي دوسالي پيدرپي تکرار شد و امروز با گذشت حدود چهار سال، با هدف «توقعزدايي»، از آنها يک به يک عقبنشيني ميشود. اثبات اين ادعا کار زياد سختي نيست. بخوانيد:
«با امضاي توافق نهايي هستهاي تا اوايل تيرماه آينده، ظرف هفتههاي بعد اجراي آن آغاز شده و در همان روز اجراي توافق، همه تحريمهاي مالي، اقتصادي و بانکي عليه ايران لغو خواهد شد.»(دکتر حسن روحاني- 14 فروردين 94)
- «آنها در زمينه لغو تحريمها، ابتدا ميگفتند بايد ماهها بگذرد و اعتماد پيدا کنيم، آنگاه تحريمها را نه لغو، بلکه تعليق ميکنيم و بعد از سالها اگر آژانس گزارش مثبت داد و اعتماد پيدا کردند قدم به قدم لغو ميشود. اما امروز به ملت شريف ايران اعلام ميکنم که طبق اين توافق، در روز اجراي توافق، تمامي تحريمها، حتي تحريمهاي تسليحاتي، موشکي هم به صورتي که در قطعنامه بوده، لغو خواهد شد. تمام تحريمهاي اقتصادي شامل مالي، بانکي، بيمه، حمل و نقل، پتروشيمي و فلزات گرانبها به طور کامل لغو خواهد شد و نه تعليق و حتي تحريم تسليحاتي هم کنار گذاشته ميشود.» (حسن روحاني- 23 تير 94).
«تقريباً هيچ چيز از اين توافق که در روز 16 ژانويه اجرايي شد عايد ايران نشده است. يکي از نيازهايي که قطعاً ما داريم تبديل کردن ارز است براي اينکه بتوانيم به تأمينکنندگان (کالا) پول پرداخت کنيم. اين، نيازمند دسترسي به نظام مالي آمريکا است... انتظار ما اين بود که بعد از توافق هستهاي ايران به سيستم اقتصادي بينالمللي دوباره متصل شود اما تاکنون اين اتفاق نيفتاده است. ايران همچنان مشکلاتي براي دسترسي به داراييهاي مسدود شده خود، که يکي از نتايج حاصل از توافق هستهاي بايد باشد، دارد. شرکاي ما در توافق هستهاي هنوز به تعهدات خود عمل نکردهاند. ايران به طور کامل به تعهدات خود پايبند بوده است اما آمريکا به تعهداتش عمل نکرده است... اگر اقدامات اخير آمريکا بر عليه ايران منجر به رويارويي ايران با بانکهاي بينالمللي شود توافق هستهاي شکست خواهد خورد. (وليالله سيف، رئيس بانک مرکزي ايران، 27 فروردين 1395)
«اين واضح است که مردم ايران ميخواهند نتيجه توافق هستهاي را ببينند. هنوز موانعي در اين راه وجود دارد و بخصوص بانکهاي بزرگ براي بازگشت به تجارت با ايران از ترس مجازاتهاي بالاي آمريکا ترديد دارند. ما از ايالات متحده تنها يک درخواست داريم و آن اينکه خود را قاطي و در اين کار دخالت نکند. آمريکاييها بايد پشت طرح جامع اقدام مشترک بايستند. بايد براي آمريکا آشکار شود که انجام مبادلات تجاري با ايران بدون اما و اگر پاک و منصفانه است» (محمدجواد ظريف، 30 فروردين 95)
اين تنها گوشهاي «کوچک» از وعدههاي «بزرگ» دولت و اعترافهاي صورت گرفته مبني بر موفق نبودن استراتژي دولت بود. اگرچه، رفتن بين مردم، بازاريان و کسبه و شنيدن حرفهاي آنها درباره آنچه که قرار بود بشود و آنچه که شد، بهتر از هر سندي نشان خواهد داد، بسياري از وعدههاي دولت بر زمين مانده است.
بازگرديم به مبحث اصلي. همانطور که اشاره شد، در چنين شرايطي برخي جريانهاي سياسي، به دليل خالي بودن دستها و نداشتن کارنامه به حاشيهسازي رو آورده و به تخريب رقبا ميپردازند چرا که براي ادامه حيات سياسي به اين حاشيهها نياز دارند!
زنجيرهايها در هفتههاي آخر منتهي به 29 ارديبهشت 96 شديدتر از قبل پُرکار خواهند بود. تعريف و تمجيد خجالتآور از اوباما در کنار حمله به شوراي نگهبان و سپاه، پرداختن به مسائلي چون حادثه پلاسکو، جريان انحرافي، حقوق شهروندي، تلگرام، کنسرت و لغو سخنراني، فساد اقتصادي و... از جمله مواردي است که ميتوان از هم اکنون پيشبيني کرد، پرداختن به آنها از اين پس، براي زنجيرهايهايي که دستانشان خالي است، از نان شب هم واجبتر خواهد بود. در اين بين اگر احيانا حادثه غمانگيز قطار سمنان، فاجعه جانسوز خوزستان، فساد رسواي کرسنت، رسوايي شرکت توتال و قطر، فيشهاي شرمآور نجومي و وعدههاي بر زمين مانده و... هم مطرح شود، با اعلام اينکه «سياسيکاري است»، «براي ديدن دستاوردها عينک بزنيد» يا «عذاب الهي بود»، براي نجات خود تلاش خواهند کرد. «نميگذارند» يا «از دولت قبل خرابه تحويل گرفته بوديم» را نيز طبق معمول چاشني پاسخهايشان ميکنند تا به هر شکل ممکن اعلام کنند: «ما خوب عمل کرديم اما اگر به نتيجه نرسيديم تقصير ديگران بود!»
حاشيهسازي، جابهجا کردن اولويتها و تهمت زدنها هم، نه به خاطر حل شدن همان مسائل حاشيهاي بلکه، با هدف انحراف افکار و فريب مردم صورت ميگيرند؛ وگرنه، نه آن فتنهگر در حصر براي اين قماش اهميت دارد نه لغو شدن يک درصدِ کنسرتها و نه حتي، حل شدن فسادهاي اقتصادي! تاريخ مصرف اين چند قلم حاشيه تمام که شود، آن را بيآن که دغدغهاي داشته باشند - که از اول نيز نداشتند - ماجرا را کنار ميگذارند... خانم الهه راستگو فقط يک نمونه بود!
دولت يازدهم در انتخابات پيش رو قبل از آن که نگران رقيب سرسخت باشد، نگران انتخابات سختي است که پيش رو خواهد داشت. به جرات ميتوان گفت، جديترين رقيب آقاي روحاني، عملکرد اوست. سختترين حريف ايشان، کارنامه خالي اوست. اين کارنامه آنقدر خالي است که با تحويل گرفتن چند هواپيما در شب انتخابات، رفت و آمد هيئتهاي اقتصادي از کشورهاي نامدار اروپايي آن هم در شب انتخابات، فروش اقساطي خودرو با شرايط ويژهتر!، آزاد گذاشتن واردات بيرويه کالا براي جلوگيري از افزايش تورم به هر قيمتي(حتي به قيمت تعطيلي کارخانههاي بزرگ و پرآوازه و بيکاري کارگران ايراني) هم پُر نخواهد شد!
جعفر بلوري
بسمه تعالي جوابيه زاکاني...
ما را در سایت بسمه تعالي جوابيه زاکاني دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1basiji110a بازدید : 115 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت: 14:23