بسمه تعالي کدخدا اوباما... کدخدا ترامپ(يادداشت روز) 1- نسبت ما

ساخت وبلاگ


همه ي شباهت هاي ترامپ و روحاني! / صدور پوپوليسم به آمريکا ! بعد از رونمايي از کليد ، ترامپ نيز دست به دامن وعده هاي 100 روزه ي انتخاباتي شد !






همه ي شباهت هاي ترامپ و روحاني! 



1- نسبت ما با « اراده و اجازه و امر و نهي آمريکا»، يکي از کانوني‌ترين مباحث راهبردي در سي و هشتمين سالگرد پيروزي انقلاب است. يافتن اين نسبت بستگي به پاسخ 2 پرسش دارد؛  اول اينکه آمريکا دوست، شريک، رقيب يا دشمن ماست؟ دوم؛ معادله و موازنه قدرت ميان ما و آمريکا چگونه بود و در طول اين 4 دهه به سمت کدام کفه (ما يا آمريکا) تغيير يافته است؟ پس از پاسخ اين دو سوال، به سوال اصلي مي‌رسيم و آن اينکه آيا بايد در مدار اراده و امر و نهي آمريکا رفتار کنيم و يا در تراز انقلاب اسلامي و موفقيت‌هاي آن، قالب‌شکن باشيم؟ برخي محافل در داخل، هرچند از تعلق خاطر به انقلاب و مکتب امام خميني(ره) سخن مي‌گويند اما وراي ادعاها چنان مي‌گويند و مي‌کنند که هر اقدام ملي براي قدرت‌افزايي و پيشرفت، مستلزم کسب اجازه از آمريکاست! البته که صريح اين حرف را نمي‌زنند اما هر جا که آمريکا فشار مي‌آورد، اينها- و بدتر از اينها، عقبه سياسي و رسانه‌اي مدعي حمايت از اينها- همان موضوع معطوف به قدرت ملي (نظير برنامه هسته‌اي، نفوذ منطقه‌اي، برنامه موشکي) را دردسر و مزاحم منافع ملي تلقي مي‌کنند و خواستار محدودسازي آن مي‌شوند.
2- ارديبهشت 92 (يک ماه مانده تا انتخابات رياست جمهوري) يک نامزد انتخاباتي در جمع دانشجويان صنعتي شريف گفت: «اروپايي‌ها آقا اجازه هستند و آمريکا کدخداست؛ بستن با کدخدا راحت‌تر است». همان سياستمدار، مرداد امسال در مراسم پنجاهمين سالگرد تاسيس شرکت گاز، سخناني را گفت که سايت رسمي سايت رياست جمهوري مجبور به حذف آن از متن شد؛ مبني بر اينکه «نبايد مقابل قدرت‌هاي بزرگ ايستاد، با شعارهايي که بعضا توخالي هم هست». خب! وقتي انواعي از اين سخنان از يک دولتمرد صادر مي‌شود و تکيه بر «بزرگ‌نمايي حريف- ضعيف‌نمايي خود» دارد، چرا از جان کري وزير خارجه (وقت) تا جان برنان رئيس سازمان سيا، نگران سرنوشت همين فرد در انتخابات و غير آن نباشند و همين را علنا اظهار نکنند؟ هرچند در ارديبهشت 92 گفته شد «اروپايي‌ها» آقا اجازه هستند، اما به تدريج معلوم شد کساني در داخل ايران، به کسب اجازه از کدخدا باور دارند. وگرنه به شکلي رفتار نمي‌کردند که بخش عمده‌اي از برنامه هسته‌اي را اوراق کنند و در عين حال تحريم‌هاي عمده بانکي و مالي برقرار بماند و پس از همه قول و قرارها و امتيازدهي‌ها در برجام، تازه از آمريکا التماس کنند که «نامه آرامش‌بخش» براي تک‌تک معاملات صادر فرمايند! اما تلخ‌تر از خود اين روند، اظهارات چهارشنبه گذشته همان دولتمرد در همايش روز ملي فناوري بود مبني بر اينکه «مي‌شود در مسائل غيرهسته‌اي هم مذاکره کرد»! چه مذاکره‌اي؟ در کدام فرايند؟ يعني امتياز نقد بدهيم و وعده نسيه تحويل بگيريم؟ توجه کنيم که اين پالس اخير، براي ترامپ به اصطلاح ديوانه ارسال مي‌شود و نه اوباماي مودب!
3- وقتي دولتمردي مي‌گويد «نبايد مقابل قدرت‌ها بايستيم، آن هم با شعارهايي که بعضا توخالي است»، لابد وزير خارجه تراز او همان مي‌شود که در دانشکده ادبيات دانشگاه تهران بگويد «آمريکا ظرف 5 دقيقه مي‌تواند تمام قواي دفاعي ما را نابود کند» و مشاور ارشد همان دولتمرد، زبان مي‌گشايد و مي‌گويد «ما جز در پختن آبگوشت بزباش و قرمه سبزي، قدرت رقابت در هيچ فناوري و صنعتي را نداريم». ادعاي وفاداري به امام و انقلاب کجا و اين منطق ما بيچاره‌ايم و نمي‌توانيم کجا؟ اگر بناي بر کسب اجازه از ابرقدرت‌ها يا احساس ضعف در مقابل آنها بود که ملت ما نبايد حتي در ذهن خود نيز جرئت انديشيدن به انقلاب و سرنگوني ژاندارم آمريکا در منطقه را راه مي‌داد؟ و نبايد در جنگ تحميلي نيابتي آمريکا، مقابل صدام سينه سپر مي‌کرد؟ يا در شروع اولين تحريم‌ها- که بلافاصله پس از انقلاب اعمال شد و نه پس از برنامه هسته‌اي- دست‌ها را بالا مي‌بردند! اگر بنا بر اجازه گرفتن از آمريکا يا موافق ميل او رفتار کردن بود، لابد بايد مانند برخي منافقين- که پيش پاي ارتش متجاوز صدام گوسفند قرباني کردند- در مرز کرمانشاه، مقابل ارتش اشغالگر آمريکا در عراق و سپس سربازان جنگ نيابتي او (داعش) گوسفند مي‌کشتيم، بلکه رو به قبله دراز مي‌کشيديم تا پس از حمام خون در عراق، سراغ ملت ما بيايند و جناياتي را که در عراق و افغانستان و سوريه و ليبي مرتکب شدند، بدترش را اينجا مرتکب شوند. ما در همين سال 2016 ميلادي و در حالي که فلان دولتمرد مي‌گفت نبايد مقابل قدرت‌هاي بزرگ بايستيم، مقابل پروژه نيابتي و اصالتا ضد ايراني مثلث صهيونيسم مسيحي (آمريکا، انگليس و اسرائيل) در دو جبهه موصل و حلب ايستاديم و کاري با آمريکاي مهاجم کرديم که حتي به عنوان عضو ناظر، راهي به مذاکرات آستانه پيدا نکرد. اين همان آمريکايي بود که مي‌گفت اسد بايد برود و فلان روز و ساعت، کار سوريه را تمام مي‌کنيم.
4- همين پيروزي‌هاي بزرگ باعث شد «امريکن اينترست» ايران را در زمره هفت قدرت برتر جهان رتبه‌بندي کند و انديشکده امريکن اينترپرايز بنويسد «قابليت‌هاي جديد نظامي ايران را تنها چند کشور انگشت‌شمار دارند. ايران بازيگر مسلط منطقه باقي خواهد ماند. آزادسازي حلب، زنگ خطر بزرگي است. تهران از فراز سکوي سوريه مي‌تواند خاورميانه را مديريت کرده و منافع آمريکا را به چالش بکشد.» و درست به دليل همين قدرتمندي است که فيليپ گوردون (دستيار اوباما و هماهنگ‌کننده سابق کاخ سفيد در امور خاورميانه) ‌تاکيد مي‌کند «در حالي که مقامات دولت ترامپ ادعا کرده‌اند طيف گسترده‌اي از گزينه‌ها را در اختيار دارند که مي‌توانند از ميان آنها براي پاسخ‌دهي موثر به ايران يکي را انتخاب کنند، ‌اما واقعيت اين است که آنها چنين گزينه‌هايي در اختيار ندارند». در حالي که پروژه ايجاد بي‌ثباتي و جنگ در منطقه، ايران را هدف گرفته، اما روزنامه گاردين در اوج پيروزي‌ها و موفقيت‌هاي ما نوشت «ايران تنها کشور باثبات، در خاورميانه آشوب‌زده است». آيا نبايد از خود بپرسيم چرا از بوش تا اوباما، همواره تهديد به حمله نظامي عليه ايران کردند اما در اعمال آن فشل ماندند؟ اين تهديدزدايي ناشي از اظهار عجز و گفتن ادبياتي نظير «خزانه خالي است» و «آمريکا ظرف 5 دقيقه مي‌تواند تمام توان دفاعي ما را نابود کند»، بود يا به خاطر قدرت‌نمايي متحدين ايران از شرق عراق تا غرب سوريه و شمال فلسطين اشغالي و در حاشيه باب‌المندب، و قدرت‌نمايي دريايي و موشکي ايران؟
5- دولتمردي که به ترامپ- و نه اوباما- پالس مي‌فرستد و مي‌گويد «مي‌توانيم در مسائل غيرهسته‌اي هم مذاکره کنيم»، قرار است اين بار چه چيزي را در مقابل «عايدي تقريبا هيچ» بفروشد و به قول راديو فرانسه بر سر حقوق ملي معامله کند؛ برنامه موشکي و نظامي يا متحدان قدرت‌افزاي ايران در منطقه؟ سوال مهم‌تر! چرا دشمن در چهارچوب عمليات رواني و جنگ نرم، تک‌تک منابع قدرت ملي را اسباب مزاحمت و دردسر براي ما جا مي‌زند و کساني هم در داخل پيدا مي‌شوند که بگويند بهره‌مندي از قبيل اين منابع، ماجراجويي و هزينه تراشيدن براي کشور است، يا دست‌کم بر سر اين منابع مي‌شود معامله «تانک بده- کلاشينکف بگير!» را تکرار کرد؟ آيا بدون وجود اين ايستگاه‌هاي تقويت فشار حريف در داخل، فرستنده آن امواج عمليات رواني موضوعيت پيدا مي‌کرد؟ همين جا به يک واقعيت تلخ ديگر مي‌رسيم و آن اينکه به معناي واقعي کلمه در کشور «کاسب تحريم و تهديد» داريم که به جاي سينه سپر کردن مقابل دشمن، تهديدهاي اقتصادي و نظامي او را براي ملت و حاکميت خود فاکتور مي‌کند  و مردم را در انتخابات مي‌ترساند تا از طريق اين ارعاب بتواند صورت مسئله مطالبه (ارائه کارنامه‌ 4 سال حضور در دولت و تحميل هزينه‌هاي بزرگ به کشور) را عوض کند؛ کاسبي با کابوس شبح جنگ، پس از کاسبي با رؤياي موهوم رونق اقتصادي!
6- ملاک راستي‌آزمايي اين جماعت اين است که ببينيم آيا با ترامپ اظهار مخالفت مي‌کنند يا با اصل دشمني‌هاي زنجيره‌اي هيئت حاکمه فرا دولتي و دوحزبي آمريکا که متأثر از لابي‌هايي مانند ايپک، بيلدربرگ و مافياي بزرگ «صهيونيسم مسيحي» است؟ خطا يا خيانت راهبردي است که تصور يا تلقين شود ترامپ، تافته جدابافته‌اي از حاکميت آمريکاست و به تنهايي دشمني مي‌کند. برخي سياسيون يا رسانه‌ها به گونه‌اي تحليل مي‌کنند که انگار ترامپ را مثلا از آنگولا و آمازون پيدا کرده و به سيستم سياسي آمريکا پيوند زده‌اند! ترامپ حاصل 250 سال صيرورت قهقرايي تمدن آمريکاست و متعاقب رويکردهاي 4 دولت بوش پدر، بيل کلينتون، بوش پسر و اوباما در دموکراسي آمريکا بالا آمده است. او همان گزينه‌هاي روي ميزي را به رخ مي‌کشد که دولت اوباما و بوش مي‌گفتند. او همان تحريم ويزايي را عليه ايران به اجرا گذاشت که زيرساخت قانوني آن را دولت اوباما چيد. رئيس‌جمهورهاي آمريکا از بيل کلينتون تا بوش و اوباما و ترامپ در يک سيستم سياسي سلطه‌طلب و قائل به جهانگشايي به خدمت گرفته مي‌شوند. ترامپ سوار بر همان امواج نارضايتي در جامعه آمريکا سر کار آمد که 8 سال پيش اوباما با شعار «تغيير» سوار آن امواج شد. اوباما چند سال، مردم فرودست آمريکا و مردم غرب و شرق آسيا و آفريقا  را با خيال تغيير سرکار گذاشت. حضور و سخنراني‌هاي او در مساجد و دانشگاه‌هاي قاهره و جاکارتا و اسلامبول مانند توپ صدا کرد؛ اما دردوره او گوانتانامو ماند و شيوه‌هاي شکنجه توسعه پيدا کرد و فقر و  بدهکاري در جامعه آمريکا گسترش يافت و در همان دولت با تغيير تاکتيک جنگ مستقيم به نيابتي، سوريه و يمن و عراق و غزه را شخم زدند و ليبي را رأسا منهدم ساختند. در همين دوره بود که دانشمندان اتمي ما را به خاک و خون کشيدند و آشوب نيابتي راه انداختند و در همين دوره، هيلاري کلينتون (معروف به الهه جنگ در آمريکا) که بعضي‌ها در ايران هنوز سوگوار رأي نياوردن او هستند، از تحريم‌هاي فلج‌کننده رونمايي کرد و در همين دوره ماه‌عسل غربگرايان، اوباما 2 ميليارد دلار از اموال ما را غارت کردند.
7- فراتر از ترامپ و اوباما، مسئله صهيونيسم مسيحي، به پيشرفت الهام بخش و قدرت خيره‌کننده ابرقدرت نوظهوري به نام ايران برمي‌گردد، حتي اگر مثلا سودان و سومالي و ليبي و... را هم چاشني جنجال‌آفريني خود کنند. صهيونيسم مسيحي که ردي از آن در عملکرد برخي دولت‌هاي  اروپايي مشاهده مي‌شود، برخلاف تصور، نمي‌تواند روي قدرت خود حساب تازه‌اي باز کند بلکه به عمليات فريبي که در ماجراي برجام جواب داد و (ايستگاه تقويت امواج تهديد و تطميع در داخل ايران) اميد بسته است. آنها به کمک همين ايستگاه داخلي، در حال بازآرايي و معتبرنمايي تهديدها عليه ايران،  هستند و به واسطه معرکه‌گيري دلقک جديدي به نام ترامپ نيز استفاده مي‌کنند. ديوانگي‌هاي ترامپ بايد چنان بزرگ‌نمايي شود که کساني در داخل ايران بتوانند بگويند بايد سراغ پليس خوب (اروپا) برويم و با آنها - از مسير واگذاري امتيازهاي جديد - ببنديم؛ بي‌آن که بگويند تکليف گزاره «اروپايي‌ها آقا اجازه‌اند» چه مي‌شود؟ و آنها چقدر به تعهدات خود در صيانت از برجام و اجراي آن عمل کرده‌اند که بخواهند تعهد جديدي بدهند؟ يا پاسخ دهند که اگر قرار بود برجام شبح جنگ و شمشير و داموکلس تحريم را از سر کشور بردارد، پس چرا تحريم‌ها و تهديدها در حال گسترش است؟ تلخ است اما واقعيت دارد که طيف واداده به جاي استفاده از قدرت ملي براي ايستادگي در برابر حريف مستأصل و گرفتن امتيازات راهبردي، از فشار خارجي براي ارعاب مردم و مجبور کردن آنها به ابقاي خود در دولت بهره مي‌گيرد!
8- اما منطق انقلاب اسلامي که روح جمعي ايراني بر مبناي آن باليد و موفقيت‌هاي بزرگ را رقم زد، دقيقا نقطه مقابل اين «دولت‌داري نيابتي»! است. معامله‌اي که آمريکا در عرصه تحقير- قبل و بعد از انقلاب- با محمدرضا پهلوي کرد و بعد از 57 سال نوکري حتي  به او پناه نداد، براي غربگراهاي امروز کفايت مي‌کند؛ همان‌ها که دولت مستکبر اوباما حتي براي نماينده‌شان در سازمان ملل هم ويزا نداد و او را تروريست خواند!

محمد ايماني
بسمه تعالي جوابيه زاکاني...
ما را در سایت بسمه تعالي جوابيه زاکاني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1basiji110a بازدید : 170 تاريخ : سه شنبه 19 بهمن 1395 ساعت: 11:13