بسمه تعالي جوانمردي زنده است (يادداشت ميهمان) سالياني مردم منت

ساخت وبلاگ


.


حادثه پلاسکو| خبرگزاري هاي دنيا درباره حادثه پلاسکو چه گفتند؟ + تصاوير



سالياني مردم منتظر ماندند همان‌گونه که در تبليغات انتخاباتي شنيدند که گفته شد «آن‌قدر رونق اقتصادي ايجاد شود و درآمد سرشار در اختيار مردم قرار گيرد که ديگر به يارانه 45 هزار تومان نياز نداشته باشند» محقق شود که نشد. اکنون نيز سالي است که خسته از وعده‌هاي سرخرمن گذشته، صبح‌ها چشم خود را به اميد ديدن گشايش‌هاي پي‌در‌پي باز مي‌کنند و روز را به شب مي‌رسانند و منتظرند که از آن باغ سيب و گلابي برجام که توصيفش کرده‌اند ثمري به سبد ببرند که جديداً گفته شد ديدن ثمرات، چشمان خاص بين مي‌خواهد که ديگران همگي از آن بي‌بهره‌اند و اين نيز فعلاً نشد که نشد و تنها مردم ديدند که عده‌اي دولتي براي دريافت يک هواپيما چنان در شور و شادي غرق شده‌اند و توصيفاتي مي‌کنند که گويي اين هواپيما با هوش و بازوي ايراني و با حمايت دولت ساخته شده است. مسئولان چنان بر صندلي و جعبه هواپيما دست مي‌کشيدند و ديواره‌اش را لمس مي‌کردند و از بوي نوي آن مي‌گفتند که گويي تاکنون ...، بماند.
بماند که تمام اين ذوق و شوق‌هاي غيرطبيعي، در مقابل ديدگان متحير مردم محترم و آبرودار ايران و نيز دشمنان مترصد و کينه‌دار انجام مي‌شد. در ميان سخنان کساني از اهل شادي، مطالبي شنيده مي‌شد که ايکاش گفته نمي‌شد و «خريدار حرفه‌اي شدن» مايه مباهات نمي‌شد. که اگر خريدار حرفه‌اي شدن افتخار بود، گذشتگاني بودند که حرفه‌اي‌ترين خريداران بودند و مردم به زودي سي و هشتمين سالگرد انقراضشان را جشن مي‌گيرند و اکنون نيز دولت‌هاي دست خالي کوچک و فزرتي و محقري در گوشه و کنارمان هستند که ساليانه ميليون‌ها دلار و يورو تجهيزات خريداري مي‌کنند و در مقابل هر دري که به روي فروشندگان مي‌گشايند، دري از توليدکنندگان و فکر و صنعت خود را تخته مي‌کنند. تجهيز ناوگان هوايي کار نيکويي است به شرطي که عزت کارگر و مهندس ايراني حفظ شود و به غيرت مردم برنخورد. 
کار نيکوتر از اينکه گفته شد آن است که به جاي تأمين رفاه بيشتر براي عده‌اي از مردمان عزيزمان که مکنت استفاده از اين‌گونه تسهيلات را دارند، به فکر عموم و اکثر مردمان عزيزي بود که برخلاف نجومي‌بگيران، هنوز يارانه 45 هزار توماني، جزو درآمدهاي اصلي و مؤثر آنان است. شايد بهتر مي‌بود که به دور از هياهو و شادي‌هاي تبليغاتي، فکري براي تجهيز و ارتقاي توان آتش‌نشاني يا هلال احمر مي‌شد، تا کمبود امکانات اين عزيزان که از جان مايه مي‌گذارند، مايه طعن دشمنانِ رسواي ايران نشود. شايد بهتر مي‌بود که علاج واقعه قبل از وقوع مي‌شد نه آنکه چو فردا شود فکر فردا کنيم. به نظر مي‌رسد رفع تهديدات دائمي سوانح و اتفاقات مخربي که تهران و بسياري از کلانشهرها را تهديد مي‌کند، اولويت ويژه داشته باشد. ساختمان‌هاي فرسوده عمومي و خصوصي، هواي آلوده و مسموم، امکانات ضعيف مقابله با بحران‌ها، آسيب‌پذيري و خطر بالاي بافت‌هاي فرسوده شهري، کم‌آبي و ... تهديداتي نيست که بتوان آنها را ناديده گرفت.   
پنجشنبه گذشته بود که خبري ناگوار آرامش جامعه را گرفت و مردم را در نگراني عميق فرو برد و در کنار آن که سؤالات متعددي را در جامعه منتشر نمود. ساختماني قديمي که به گفته برخي قديمي‌ترين نماد بناهاي مدرن در ايران بود و ساليان سال به گونه‌اي محسوس تغيير کاربري داده بود و 14 بار اخطار گرفته بود با 600 واحد تجاري و موقعيتي حساس و مرکزي در شهر و ... در مدت چند ساعت، به تلي از سيمان و آهن و آوار تبديل شد و علاوه بر ميلياردها تومان ضرر مالي مستقيم و غيرمستقيم به کسبه و مردم و بيت‌المال بنياد مستضعفان و براي همان ساختمان و ساختمان‌هاي مجاور و خيابان‌هاي اطراف و ... و مشغول نمودن مديران ارشد و بخشي از دولت و عمده‌اي از وقت رسانه‌ها و هزاران نفر نيرو و دستگاه و ماشين‌آلات صنعتي و ايجاد ترافيک گسترده و ... و ايجاد شوک و ضربه روحي در ميان مردم کشور براي چندين روز متوالي و ... توانست جوانمرداني را از مردم بگيرد که هر کدامشان کيمياي دوران خود بودند.  
يک هفته است که از رشادت مردان روزگار مي‌گذرد. آتش‌نشاناني که دوباره روح جوانمردي را در جامعه زنده کردند. کساني که براي نجات مردم از عمر و آرزوهاي خود گذشتند و به صف شهيدان و قهرمانان ملي پيوستند. نبود اين پهلوانان اگرچه جانسوز است ولي رفتنشان همچو بودنشان مبارک بود وقتي که توانستند خواب غفلت و روزمرگي را از چشمانمان بگيرند. گويي مردم ايران دائماً بايد در صحنه ارزش‌ها بمانند که اين‌گونه پي‌در‌پي پيک جوانمردي و مروت به سويشان مي‌آيد که سستي‌شان را گيرد. اين دلاوران که پيام‌آور اخلاق و معرفتند رسالتشان به‌غير از نجات انسان‌ها از مرگ، زنده نگه داشتن ارزش‌ها و همان روحيه جوانمردي است که در آغاز آمد. مردم ايران به مرور مي‌بينند که هر صنفي از آنان الگوهايي دارد که اخلاق جامعه را زنده نگه مي‌دارد و شمع عاشقي را در ميان مردمان روشن نگه مي‌دارد و عطر زندگي مي‌پراکند.  
 اين آتش‌نشانان، قهرمان ملي‌اند همان‌گونه که شهداي انقلاب و دفاع مقدس و مدافع حرم و دانشمندان هسته‌اي و مهندساني که نام ايران را پس از آنکه اتم را شکافتند و در نانو ثبت کردند، به فضا بردند قهرمانند. اينان مايه مباهاتند همان‌گونه که جنگلبانان شهيد و گمنام و مرزداران غيور و شهيد مايه افتخارند. ايران، اين باغ و گنج پر از گل و گوهر که سرافراز تاريخ بوده و هست و ان‌شاء‌الله خواهد ماند بايد پرچمدار اخلاق و فضيلت و ادب در جهان باشد و سرمشق تمام آنانکه بزرگي مي‌خواهند. و اين مردم مديراني مي‌خواهند که قبل از اداره کردن امور، مسئول باشند و پاسخگو و مسئوليت‌پذير. پاکدست باشند و در مقابل ناپاکي، قاطع و بي‌اغماض. کساني مي‌خواهند که کامل‌کننده افتخارات و تمام کننده فضائل و پاسبان حرمت و عزتشان باشند. تقويت‌کننده اراده‌شان باشند و حافظ دستاوردشان و متکي به محصول فکر و بازوي جوانان وطن.
هفت روز از حادثه عبرت‌آموز فرو ريختن ساختمان پلاسکو مي‌گذرد. و عبرت بسيار است اگر عبرت گيرنده‌اي باشد. اگر اين اتفاقي که اکنون تهران را متأثر خود کرده است، خداي نخواسته در يک بازه زماني در چند نقطه تهران بوجود مي‌آمد تکليف چه مي‌شد؟ وقتي که ايران بر کمربند زلزله نشسته است، مي‌توان ايمن‌سازي را اين‌گونه که به شوخي گرفته شده است، جدي نگرفت و به آمارهاي کاغذي و ساختگي دلخوش بود؟ آيا مي‌توان در ساخت و سازها، نوسازي و مقاوم‌سازي بافت‌ها و بناهاي فرسوده، تعريض خيابان‌ها، تمرکز‌زدايي از تهران و مرکز، برخورد با اهمال‌کاري‌ها، چشم‌پوشي از تخلفات و عوض کردن قوانين شهرسازي با پرداخت جريمه‌ها به جاي قلع و اصلاح بنا، آن‌گونه که الان سهل‌انگاري مي‌شود، بي‌خيال بود؟ آيا وقت آن نرسيده است که در آموزش، فرهنگ‌سازي و ترويج روحيه جمعي و احساس مسئوليت اجتماعي در مردم براي برخورد با حوادث مشابه پلاسکو و ... آن‌گونه که شايسته است جدي بود و دلسوزانه عمل نمود؟ 
به نظر مي‌رسد با فروريختن پلاسکو بايد قالب‌هاي فکري و فرسوده‌اي که مانع انجام صحيح و وجداني کارها و امور مي‌شود نيز فرو ريزد و اين حادثه تلخ، خواب شيرين را پريشان کند و مسئولان را به اتحاد و چاره‌انديشي مدبرانه، صادقانه و به دور از ملاحظات تبليغاتي برساند و به جاي ايجاد و ترويج دغدغه‌هاي لوکس و وارداتي، حس انجام امور زيربنايي را در مسئولان ايجاد نمايد. عبرت ديگر آن است که در اين اتفاق ناگوار، انتظار بود که در مقابل تأثر ساده‌دلانه برخي که در جريان انفجارات و اتفاقات پاريس و لندن، شمع در دست گرفتند و گرد هم جمع شدند و يا روزنامه دولتي را سوگوار نماياندند، کساني از آنها نيز با مردم ايران همدردي مي‌کردند و تجمعي مي‌نمودند و شمعي مي‌افروختند. از کدخداي باهوشي که زماني به فارسي پيام نوروزي مي‌داد و کري بازيگوشي که در جريان مذاکرات براي تسليت وفات مادر رئيس‌جمهور به اتاق ايران آمده بود و 1+5 و خانم موگريني و ... که جوانمردي و خيري نرسيد.  

محمد هادي صحرايي 
بسمه تعالي جوابيه زاکاني...
ما را در سایت بسمه تعالي جوابيه زاکاني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1basiji110a بازدید : 164 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 7:08