0:31
آمريکا حرف آخر را زد!اگردولت به اشتباه خود اعتراف نکند واقدام عملي درمقابله با بد عهدي شيطان بزرگ انجام ندهد خائن است
فريب خوردن از دشمن خدعهگر، چيز عجيبي نيست. اگر به چنين دشمني اعتماد کرده و فريب نخوريم، جاي تعجب و البته تاسف دارد. تمديد قانون داماتو را (تحريمهاي 10 ساله عليه کشورمان) هم مجلس نمايندگان و هم مجلس سناي آمريکا با اکثريت «کامل» به تصويب رسانده و به آنهايي که خواب آمريکا را ميديدند رکب زدند. يعني، تقريبا تمام اعضاي کنگره-جمهوري خواه و دموکرات- به تمديد اين قانون راي دادهاند. اين قانون در همين دولت اوباماي مودب تمديد شده، و طبق خبرهايي که منتشر شده اوباما هم قرار است آن را امضاء کند. اتحاد جمهوري خواه و دموکرات - دستکم در دشمني با ايران را- مدتهاست که منتقدان فرياد ميزنند اما هيچگاه گوش شنوايي نبوده است. از آقاي صالحي بگير تا سخنگوي محترم وزارت خارجه و رئيسشوراي عالي امنيت ملي، آقاي شمخاني، تا پيش از تصويب مجدد اين قانون، تمديد آن را مساوي با نقض برجام دانسته بودند اما بعد از تصويب، مواضع برخي تغيير کرد! وزير خارجه کشورمان که تمديد تحريمهاي ده ساله را نقض برجام دانسته بود ديروز گفته، اين اقدام «اثر اجرايي ندارد» و رئيسجمهوري محترم هم ديروز در ديدار نماينده ويژه پوتين آن را صرفا «تضعيف برجام»! خوانده است. جريان رسانهاي دولت و مدعيان اصلاحات نيز براي ماله کشي اين بدعهدي بزرگ آمريکا به صف شدهاند. در اين باره گفتنيهايي هست.
1- «قانون داماتو» در دوران رياست جمهوري کلينتونِ دموکرات، و «تحريمهاي بيسابقه» و به تعبير غربيها «فلجکننده» در دوران باراک اوباماي دموکرات تصويب شدند. يعني همان جريان سياسي که دلباختگان آمريکا، سال هاست سنگ آنها را به سينه زده و براي پيروزيشان در انتخابات رياست جمهوري دعا ميکردند! اما ديديم دموکراتها پا به پاي جمهوري خواهان و بدون حتي يک راي مخالف، به اين قانون راي دادند تا باز هم ثابت شود اين که منتقدان سالهاست فرياد ميزنند بين اين دو جريان در موضوع ايران هيچ تفاوتي نيست، شعار نيست، حرف حساب است.
2- ميگويند تمديد تحريمهاي 10 ساله آمريکا، «اثر اجرايي ندارد» که بايد پرسيد، اگر اين تحريمها اثر اجرايي ندارند، اصلا چرا وارد مذاکره شديم و براي لغو آنها اين قدر از جيب ملت هزينه کرديم؟! نميگويند اگر تمديد اين قانون اثر اجرايي ندارد، چرا پيش از تصويب، آن را «نقض صريح برجام» خوانده و نسبت به تبعات اين بدعهدي براي آمريکا خط و نشانها ميکشيدند، با فلان مقام اتحاديه اروپا رايزني کرده، درباره تبعات غير قابل پيشبيني اين اقدام گفتوگو ميکردند.
3- زنجيرهايها تا پيش از تصويب «تمديد داماتو» با «غوغازيستي» ايام ميگذراندند تا به ارديبهشت سال 96 برسند! و براي اين مقصود، با ظرفيت عظيم رسانهاي و مالي خود، به «راه انداختن» حاشيه و «جا انداختن» آن به عنوان مسئله اول کشور ميپرداختند. تبديل «لغو کنسرت و سخنراني» به مسئله اول کشور آن هم در شرايطي که رکود، بيکاري، تورم و دلار نزديک به 4000 توماني کمر ملت را ميشکست، نمونههايي از اين حاشيهسازيهاست. جديدترين نسخه اين حاشيهها روي تلاش قوه قضائيه براي دستگيري يک وکيلالدوله و لغو سخنراني يک وکيلالدوله ديگر ساخته شد. کار به جايي کشيد که رئيسجمهور محترم نيز دست به کار شد و شخصا بر لزوم آزادي بيان تاکيد و اقدام قوه قضائيه را «مايه شرمساري» خواند. بسيجِ يک شبه تمام ظرفيت دولت و جريانهاي نزديک به آن براي رسيدگي به اين مسئله آن هم در چنين شرايط اقتصادي مايه تعجب و شرمساري شد. همه اين حاشيهسازيها براي فرار از پاسخگويي به وعدهها بود. وعده هم اين بود که با مذاکرات هستهاي تحريمها فرو ريخته اقتصاد شکوفا شده و دلار 1000 تومان خواهد شد. قانون داماتو اما تير خلاص را بر پيکر نيمه جان برجام زد و همه وعدهها را هوا کرد. حال که آن «تقريبا هيچ» هم هوا شده، طبيعتا از اين پس بايد منتظر حاشيه سازيها و هنجارشکنيهاي بيشتري بود. حاشيهسازي از اين پس، از نان شب هم براي شکست خوردگان برجام زده حياتيتر ميشود.
4- صفحات نخست روزنامهها و سايتهاي زنجيرهاي در نخستين روز پس از تمديد اين قانون به خوبي نشان داد که آنها از خيانت دوستان دموکراتشان در ماجراي داماتو حسابي «کُپ» کردهاند. شايد از دموکراتها انتظار چنين خيانتي را نداشتند، شايد هم راي صددرصدي سنا و نمايندگان آنها را گيج کرده باشد. اين عده اما هنوز هم از خواب بيدار نشده و ابراز اميدواري ميکنند اوباما با اين قانون مخالفت کند تا «شايد» با اين مخالفت چند ماهي اين قانون تعليق شود و مدت زماني که تا انتخابات رياست جمهوري فرصت مانده را هم با «پُز برجام» سپري کنند. مخالفت احتمالي اوباما حداکثر چند ماه اين قانون را تعليق ميکند اما بعد از آن، روز از نو خواهد بود و روزي از نو. واکنش عجيب و متناقض برخي مسئولين درباره تمديد اين قانون اما، دست فرمان لازم را به زنجيرهايها داد و احتمالا آنها تا امروز صبح بايد از «کُپ» خارج شده باشند. از امروز پياده نظامها براي توجيه خيانت آمريکا به صف ميشوند و القا ميکنند که... برجام هنوز هم نقض نشده است. احتمالا براي جلوگيري از رسوايي بيشتر چند «حمله ديپلماتيک»! را نيز چاشني گزارشات، مقالات و موضعگيريهاي ظريفِ ضدآمريکايي خود خواهند کرد.
5- با آخرين ميخي که دو جريان دموکرات و جمهوري خواه مشترکا به تابوت برجام زدند و با پيروزي ترامپ در انتخابات آمريکا، از اين پس اروپا ملجأ ليبرالهاي وطني خواهد شد. اصولا زندگي بدون غرب براي اين طيف امکان وقوع ندارد. تاسيس دفتر اتحاديه اروپا در تهران نيز احتمالا با جديت بيشتري دنبال خواهد شد. موضعگيريها نيز حول اين محورها خواهند چرخيد که: «آمريکا فقط يکي از اعضاي 1+5 است»و «ساير اعضاء همچنان به برجام پايبندند»، «آمريکا با اين کار حيثيت خود را به باد داد»،« دنيا فهميد حق با مابود و ما دنبال بمب اتمي نبوديم و آبروي آمريکا رفت و ...» تا چنين القا شود که برجام هنوز نمرده است غافل از اينکه، بسياري از کشورهاي غربي نيز مثل کشورهاي مرتجع و عقب مانده عربي، مثل همين ليبرالهاي خودمان، به انحاء مختلف به آمريکا وابستهاند و بدون اجازه اين کشور جرات آب خوردن ندارند. حتي اگر فرض بگيريم سياستهاي اروپا از آمريکا مستقل است بايد پرسيد، آيا اروپا آمريکا را رها کرده و به سمت ايران متمايل خواهد شد؟!
اين خيانت اما، باعث بيحيثيتي آمريکا هم نخواهد شد، چرا که اصولا اين کشور حيثيتي نداشت که با خيانت به ايران آن را از دست بدهد. حيثيت آمريکا در جنگ ويتنام، حمله به عراق و افغانستان و ليبي، راه اندازي قائله داعش و تکفير، حمايت از جنايات ناتمام رژيم صهيونيستي و آلسعود و صدها جنايت ديگر از بين رفته است. صحبت کردن از حيثيت در «سياست منهاي اخلاق» به جوک شبيهتر است. امروزه کشورهاي غربي نه بر اساس اخلاق و وفاداري بلکه بر اساس منافع، سياستهاي خود را تنظيم ميکنند. آيا منافع غرب ايجاب ميکند از تحريمهاي آمريکا عليه ايران تبعيت نکنند؟
6- امروز قطعا بايد براي دولت هم ثابت شده باشد که دشمني آمريکا با ايران نه بخاطر توان هستهاي کشورمان بود و نه بخاطر مسائل حقوق بشري (اعدام قاچاقچيان مواد مخدر و متجاوزان به نواميس مردم) و حتي توان موشکي بلکه دشمني آمريکا با ايران، «ماهوي» است. امروزه آمريکاييها ديگر مثل چند ماه قبل هم نميگويند «رفتار ايران بايد تغيير کند» بلکه به صراحت از لزوم «تغيير رژيم» حرف ميزنند. آيا وقتي حريف «بدون ترس» برجام را اينگونه نقض ميکند و همزمان حرف آخر (تغيير رژيم) را همان اول ميزند، نبايد «بدون ترس» مذاکره را رها و اجراي يک طرفه برجام را متوقف کرد؟ ادامه چنين وضعي «خسارت محض» است؛ دولت هم بهتر است حرف آخر را بزند.
جعفر بلوري
بسمه تعالي جوابيه زاکاني...
ما را در سایت بسمه تعالي جوابيه زاکاني دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1basiji110a بازدید : 141 تاريخ : يکشنبه 12 دی 1395 ساعت: 3:22