هفته گذشته گزارش کميسيون عمران مجلس شوراي اسلامي از فاجعه اسفبار تصادف دو قطار مسافري در ايستگاه هفت خوان سمنان در صحن علني قرائت شد. در رويدادي نادر و قابل تامل اين گونه عنوان شد که آنچه از تريبون مجلس خوانده شده و در اختيار رسانهها قرار گرفته گزارشي ناقص بوده و برخي عبارتهاي کليدي گزارش قرائت نشده است. عباراتي که پس از اين ادعاي عجيب و غريب به متن گزارش اضافه شده است، عباراتي هستند که ميکوشند دامن وزير راه را از مسئوليت داشتن در جان باختن 48 هموطن دور نگاه دارند. همين ماجرا بهانهاي شد تا جناب وزير دست به قلم برده و نامهاي پرعتاب خطاب به رئيس سازمان صدا بنويسد و زبان به شکوه و شکايت بگشايد که چرا صدا و سيما آن عبارات اصلي - که معلوم نيست از کجا و چطور و با چه انگيزهاي در متن اوليه نبوده و سپس اضافه شده اند- را مورد بيتوجهي قرار داده و به اندازه کافي و وافي نظر نمايندگاني که از وزارت راه تقدير و تشکر کردهاند را منعکس نکرده و اين سوالات را مطرح ميکند که؛ «وقتي حادثهاي تلخ در کشور رخ ميدهد، مردمي به سوگ مينشينند و احساسات و عواطف عمومي جريحهدار ميشود، آيا رسانه ملي جز ايجاد آرامش، حفظ وحدت ملي و در عينِ حال موشکافي حادثه از طريق پرداختن به مسائل فني و قانوني و از طريق مجاري تخصصي و کارشناسي وظيفه ديگري دارد؟ مگر به حکم قانون، کميسيون عالي سوانح مرجع رسمي و قانوني اين اظهار نظر نيست؟»
آقاي آخوندي در اين نامه مدعي شده برخورد صداوسيما با ماجرا به اعتماد عمومي ضربه ميزند و روحيه کارکنان راه آهن را خراب ميکند و مگر اين فضاسازان نميدانند که «هر لحظه امکان وقوع حوادث سختتر و فاجعهآميزتري را فراهم ميکنند؟ البته من تمام مسئوليتِ دفاع از همکاران را شخصا بر عهده ميگيرم و به آنان روحيه خواهم داد.» وي در ابتداي نامه خواستار آن شده است که نامهشان 20 ساعت از شبکههاي مختلف صدا و سيما قرائت شود! اين نوشتار به دنبال پاسخ دهي به نامه و ادعاهاي آقاي آخوندي نيست و وزير محترم راه اگر واقعاً به دنبال عامل تخريب روحيه کارکنان خدوم و شريف راه آهن هستند پاسخ را ميتوانند در بخش کوچکي از گزارش کميسيون عمران بيابند. از «نحوه انتخاب و انتساب مديران فاقد شرايط قانوني و عملکردي، تبعيض در ساختار و بدنه انساني شرکت راهآهن جمهوري اسلامي ايران» تا «بررسيها نشان ميدهد تعدادي از انتصابات حرفهاي راه آهن بر اساس تجربه، تخصص مرتبط و رعايت ارتقاي سلسله مراتبي نبوده و اين مهم موجب کاهش تعلق سازماني، تبعيض اداري و کاهش انگيزه و عملکرد شده است.»
تجربه بيش از 40 ماه گذشته نشان داده است، دولتمردان در چنين مواردي اگر جز اين برخورد کنند جاي تعجب دارد. داستان تراژيک و کشدار برجام نمونه خوبي براي بررسي شيوه و سيره دولت يازدهم است. وقتي کار را آغاز کردند، از خالي بودن خزانه و تحويل گرفتن ويرانه گفتند و در چنين شرايطي چه جاي حرف و نقد؟! در طول مذاکرات نيز گفتند، مذاکره کنندگان سربازاني هستند که به ميدان نبرد رفتهاند و در چنين شرايطي نبايد سخني گفت و نقدي کرد که خنجر از پشت زدن است و خلاف مروت و مصلحت. وقتي هم که توافق با آن مختصات حاصل شد گفتند ديگر تمام شد و چيزي از برجام نگوييد که حالا وقت نقد نيست و هر چه بود و نبود و ميتوانست باشد و نيست، اينک فرصت چيدن ميوه برجام است. هر کس هم در اين ميان از خط و نشان اين و آن نهراسيد و حرف حق زد، متهم شد به بيسوادي و بيشناسنامگي و کاسبي تحريم و همنوايي با اسرائيل و حواله داده شد به جهنم!
حال هم که با بدعهدي قابل پيش بيني آمريکا، ماهي گنديده برجام به دمش رسيده است، آقايان به جاي اقرار به خطا و اعتذار در برابر ملتي که با وعده و وعيدهاي عجيب غريب آنان را دلخوش کرده بودند، سعي در فرافکني و سهيم کردن ديگران در اين بازي دارند و حتي در چنين شرايطي نيز اگر کسي دم برآورد و نقدي کند متهم به نگاه انتخاباتي ميشود. عمر دولتي که در آغاز کارش از بستن دهان منتقدان و رقيبان به خدا پناه ميبرد، به سرآمد و هنوز وقت نقد آن نرسيده است!
نمونه پرغصه ديگر ماجراي حقوقهاي نجومي است. در آغاز ماجرا - هفت ماه پيش- دولت از برخورد شديد و غليظ گفت و دستورها دادند و در مقابل دوربين همان صدا و سيمايي که امروز متهم است، عذر خواستند و عدهاي نيز نعرهها زدند و جامهها دريدند که بايد قدردان دولت محترم بود که از ملت عذرخواهي کرده است. همان روزها خبر رسيد که همزمان با نمايش عذرخواهي تلويزيوني، عدهاي در بانکها و ساير نهادهاي دولتي مامور شدهاند تا منتشرکنندگان فيشهاي نجومي را تعقيب و شناسايي کنند! در ادامه همانهايي که از ملت عذرخواهي کرده بودند مدعي شدند مديران نجومي ذخاير و سرمايههاي کشور هستند و برخورد با آنها ظلم و بيانصافي است! چند روز پيش هم سخنگوي دولت به خيال خود آب پاکي را بر ماجرا ريخت و مدعي شد پرونده حقوقهاي نجومي بسته شده است و همانهايي که تا ديروز مدعي بودند ماجرا سياسي است با زباني تهديدآميز گفتند ما هم ميزان حقوق ديگران را در اختيار داريم!
از منظر دولت رسانهها نقش روابط عمومي را بازي ميکنند و تنها وظيفه آنها بهبه و چهچه کردن است. رسانهها -آنگونه که مدير مسئول روزنامه شرق اعتراف کرد- اگر برجام را بزک کنند به رسالت خود عمل کردهاند و اگر پيگير حقوقهاي نجومي و فاجعه قطار و امثالهم باشند، ميشوند تشويشآفرين و اعتمادزدا! رسانه اگر ايرباس و بوئينگهاي کاغذي را در آسمان پيش از انتخابات به پرواز درآورد و مردم را با مسائل حاشيهاي و بياهميت سرگرم و بخاطر تعطيلي يک درصد از کنسرتهاي کشور دعوت به عزاي عمومي کند، نورچشمي ميشود و مستحق پاداش اما اگر بر تعطيلي 60 درصد صنايع کشور و خيل عظيم بيکاران و وعدههاي بر زمين مانده و بيراهه اميد به غرب نوري بيافکند، بايد به هر روشي آن را ساکت کرد البته در پشت پرده، چرا که در اين سوي پرده شعار دادهاند؛ قلمها را نشکنيد و دهانها را نبنديد!
اگر سخنراني بدون مجوز کسي در جايي لغو شد بايد هياهو به راه انداخت و از شرمساري دم زد اما اگر دهها هموطن در آتش بيکفايتي عدهاي سوختند و بر دل کشوري داغي ماند، بايد فلان آقاي متخصص در امور لابي پارلماني را گسيل کرد تا امضا و راي نمايندگان را پس بگيرد، مبادا بر دامن خود ژنرال پندارها گرد بيکفايتي بنشيند.
محمد صرفي
بسمه تعالي جوابيه زاکاني...
ما را در سایت بسمه تعالي جوابيه زاکاني دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1basiji110a بازدید : 151 تاريخ : يکشنبه 12 دی 1395 ساعت: 3:22