1- | ستاره يي بدرخشيد و ماه مجلس شد |
دل رميده ي ما را رفيق و مونس شد | |
2- | نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت |
به غمزه مسئله آموز صد مُدرّس شد | |
3- | به بوي او دل بيمار عاشقان چو صبا |
فداي عارض نسرين و چشم نرگس شد | |
4- | به صدر مصطبه ام مي نشاند اکنون دوست |
گداي شهر نگه کن که مير مجلس شد | |
5- | خيال آب خضر بست و جام کيخسرو |
به جُرعه نوشي سلطان ابوالفوارس شد | |
6- | طرب سراي محبّت کنون شود معمور |
که طاق ابروي يار منش مهندس شد | |
7- | لب از ترشّح مي پاک کن براي خدا |
که خاطرم به هزاران گنه مُوَسوَس شد | |
8- | کرشمه تو شرابي به عاشقان پيمود |
که علم بي خبر افتاد و عقل بي حس شد | |
9- | چو زر عزيز وجود است نظم من آري |
قبول دولتيان کيمياي اين مِسّ شد | |
10- | ز راه ميکده ياران عنان بگردانيد |
چرا که حافظ ازين راه رفت و مفلس شد | |