روز يکشنبه هفته جاري سعيد مرتضوي دادستان وقت تهران در جريان فتنه آمريکايي- اسرائيلي 88 با ارسال نامه‌اي خطاب به رئيس و هيئت قضات شعبه 22 دادگاه تجديدنظر به سبب فوت سه متهم به آشوب‌آفريني در فتنه 88 که در زندان کهريزک جان باخته بودند عذرخواهي کرد. پوزش مرتضوي به‌خاطر اعزام سه متهم ياد شده به بازداشتگاه کهريزک و فوت آنها به علت شرايط نامناسب اين زندان و بي‌توجهي مسئولان کهريزک بود. رخدادي که رهبر معظم انقلاب از آن با‌عنوان جنايت ياد کرده و دستور تعطيلي هر چه سريعتر اين بازداشتگاه را صادر کرده بودند.
جرم آقاي مرتضوي اعزام متهمان به بازداشتگاه کهريزک با توجه به آگاهي از شرايط بسيار بد و نامساعد آن بوده است که نهايتاً منجر به فوت آنان شده بود و مرتضوي از آنجا که خود را به گونه‌اي ناخواسته و غيرعمد در زمينه‌سازي منجر به فوت 3 متهم مورد اشاره دخيل مي‌دانسته، با ارسال نامه به دادگاه تجديدنظر  پوزش خواسته است. اقدام درخور‌تقدير مرتضوي، اين انتظار قانوني، شرعي و منطقي را به‌دنبال دارد که سران و اصحاب فتنه آمريکايي- اسرائيلي 88 نيز که برخي از آنان مصداق بي‌چون و چراي مفسد في‌الارض هستند، از مردم به خاطر جنايت‌هاي شرم‌آوري که مرتکب شده‌اند، عذرخواهي کنند، اگرچه پوزش آنها نمي‌تواند و نبايد مانع از مجازات قانوني آنان باشد. خودداري سران و اصحاب فتنه 88 از عذرخواهي در حالي است که صدها سند غيرقابل انکار از عامدانه بودن جناياتي که مرتکب شده‌اند حکايت مي‌کند و کمترين ترديدي باقي نمي‌گذارد که آنان تحت مديريت مستقيم مثلث آمريکا، اسرائيل و انگليس دست به جنايت زده‌اند برخلاف مرتضوي که اقدام وي غيرعامدانه بوده است.
درباره وطن‌فروشي سران فتنه و پادويي مستقيم و بي‌واسطه آنها براي مثلث آمريکا و اسرائيل و انگليس، صدها گزارش مستند داشته‌ايم که واکنش فتنه‌گران به جاي پاسخ، فقط فحاشي و ناسزاگويي بوده است و در اين مختصر تنها به يادآوري برخي از آن بسيارها بسنده مي‌کنيم.
1- فتنه 88 دقيقاً براساس فرمول ديکته شده کودتاهاي مخملي صورت پذيرفته بود و از چند سال قبل برخي از کارشناسان برجسته سرويس‌هاي اطلاعاتي آمريکا و اروپا براي آموزش فتنه‌گران به ايران سفر کرده و با مدعيان اصلاحات، نشست‌هاي مخفي و طولاني داشته‌اند، از جمله اين افراد مي‌توان به موارد زير اشاره کرد.
جان‌کين، عضو برجسته MI6 و از نظريه‌پردازان مطرح در مرکز مطالعات دموکراسي لندن، او در آموزش‌هاي خود تأکيد مي‌کند که شروع انقلاب مخملي بايد از نقطه انتخابات باشد «ELECTION  POINT» .
مانوئل کاستلز، عضو برجسته سازمان «سيا» در پوشش استاد دانشگاه برکلي کاليفرنيا.
جان هيک معروف به احياگر انديشه پلوراليزم ديني.
آلن تورن از سرويس اطلاعات خارجي فرانسه DGSE. 
تموتي گارتن اش، از سرويس اطلاعاتي MI6 انگليس، تئوري «فشار از پايين، چانه‌زني از بالا» که مدعيان اصلاحات به نام خود جا زده‌اند از اوست.
آکنش هلر، رهبر کودتاي مخملي مجارستان.
آدام ميچنيک، رهبر جنبش همبستگي در فروپاشي لهستان.
الکساندر اسمولار، از اعضاي اصلي کودتاي مخملي لهستان.
مايکل ايگناتيف، رهبر ليبرال‌هاي پارلمان کانادا.
و... که همگي تحت پوشش‌هاي آکادميک به ايران آمده و با کساني که بعدها در فتنه آمريکايي اسرائيلي 88 نقش‌آفريني کردند، جلسات طولاني و مخفيانه داشته‌اند. مدعيان اصلاحات به دليل عملياتي کردن نقشه دشمن در فتنه 88، جنايت بزرگي مرتکب شده‌اند ولي دريغ از يک پوزش خشک‌وخالي که علت آن را توضيح خواهيم داد.
2- تمامي فتنه‌گران و مخصوصاً برخي از سران و افراد شاخص آن با صراحت و برخي ديگر با اقدامات بعدي خود اعتراف کرده‌اند که ادعاي تقلب در انتخابات رياست جمهوري 88 دروغ بوده و فتنه‌گران صرفاً با دستوري که از آن سوي مرزها گرفته بودند در شيپور اين ادعاي دروغ ‌دميده‌اند.
همه اصحاب فتنه از جمله آقاي خاتمي در انتخابات بعد از رياست جمهوري 88 شرکت کرده بودند و پرسش اين است که مگر برگزارکنندگان انتخابات مجلس، همان مراکز و افراد برگزار کننده انتخابات رياست جمهوري 88 نبوده‌اند که آنان را به تقلب متهم کرده بوديد؟ بنابراين، آيا به جرم توطئه عليه اسلام و انقلاب و مردم اين مرز و بوم مستحق شديدترين مجازات‌ها نيستيد؟ پوزش از مردم پيشکش! 
3- آقاي خاتمي حداقل 2 بار با جرج سوروس، سرمايه‌دار صهيونيست آمريکايي ملاقات پنهاني داشته است. جرج سوروس دشمن تابلودار اسلام و انقلاب اسلامي است که دشمني و کينه خود عليه ايران اسلامي را بارها به صراحت اعلام کرده است. آقاي خاتمي بايد براي ملت توضيح بدهد که در ملاقات پنهان با جرج سوروس در پي چه بوده است؟ و يا جرج سوروس از ملاقات با آقاي خاتمي چه انتظاري داشته است؟ آنچه مشخص است اينکه، اولاً؛ ملاقات ياد شده قبل از فتنه 88 صورت پذيرفته و ثانياً؛ جرج سوروس حمايت و دخالت خود در فتنه را نفي نمي‌کند.
4- آقاي هاشمي رفسنجاني بايد توضيح بدهد که چرا چند ماه قبل از انتخابات رياست جمهوري 88 و در حالي که هيچ گمانه و سخني درباره احتمال تقلب در انتخابات مطرح نبود به ناگاه در اقدامي غيرمنتظره از احتمال تقلب در انتخابات رياست جمهوري 88 سخن به ميان آورد؟ پاسخ آقاي رفسنجاني به اين پرسش از آن جهت حائز اهميت است که همگان شاهد بودند چند ماه بعد از آن، فتنه آمريکايي- اسرائيلي 88 با اسم رمز «تقلب در انتخابات»! شکل گرفته و به ميدان آورده شد. انتظار آن است جناب آقاي هاشمي رفسنجاني براي مردم توضيح بدهند که ميان ادعاي غيرمنتظره ايشان که چند ماه بعد به اسم رمز تقلب در فتنه 88  تبديل شد چه رابطه‌اي وجود داشته است؟
5- فتنه‌گران با ادعاي تقلب در انتخابات که از بيرون به آنها ديکته شده بود، علاوه بر آن که کشور را به آشوب کشيدند و خسارت‌هاي جبران‌ناپذيري به مردم و نظام وارد کردند، تعداد قابل توجهي از مردم را هم در خيابان‌ها به قتل رساندند. حمله به عزاداران عاشوراي حسيني(ع)، اهانت به ساحت مقدس آن حضرت، پاره کردن عکس امام(ره) و لگدمال کردن آن! آتش زدن مسجد، خط زدن قيد «اسلامي» از نام مقدس جمهوري اسلامي ايران، ائتلاف آشکار و بي‌پرده با بهائيان، منافقين، سلطنت‌طلب‌ها، مارکسيست‌ها، کلان‌سرمايه‌داران و حتي عبدالمالک ريگي، دريافت هزينه آشوب از آل‌سعود و... بماند.
هر يک از جرايم و جنايات مورد اشاره به تنهايي، سران و اصحاب فتنه را مستحق شديدترين مجازات‌ها مي‌کند که پوزش از مردم، کمترين و دم‌دستي‌ترين وظيفه قطعي آنان است.
6- درخواست مدعيان اصلاحات از آمريکا براي تشديد تحريم‌ها عليه مردم اين مرز و بوم نيز ماجراي رسواي ديگري از هويت وطن‌فروشانه اين جماعت است. اين درخواست‌هاي شرم‌آور در چند مورد با ارسال نامه محرمانه از مبادي بيروني صورت پذيرفته که برخي از اسناد آن - تأکيد مي‌شود که فقط برخي از اسناد- منتشر شده است. آيا اين وطن‌فروشي و مزدوري براي دشمنان ننگ‌آور نيست؟ مخصوصاً آنجا که براي خزانه‌داري آمريکا توضيح داده‌اند، تحريم‌ها بايد سنگين و فلج کننده باشد چرا که تحريم‌هاي تدريجي براي مردم قابل تحمل خواهد بود!
7- سعيد مرتضوي صرفنظر از اتهاماتي که به وي وارد شده و قضاوت نهايي درباره آن برعهده دادگاه است، به صراحت از نقش غيرمستقيم خود در کشته شدن سه متهم آشوب در بازداشتگاه کهريزک عذرخواهي کرده است. اما چرا سران و اصحاب فتنه با وجود اثبات جناياتي که مرتکب شده‌اند و خيانت بزرگي که در حق نظام و مردم روا داشته‌اند، کمترين کلامي به عذرخواهي بر زبان و قلم نمي‌آورند؟ پاسخ اين پرسش را مي‌توان در سه گزاره زير جستجو کرد.
اول؛ آن که اميدوارند با لب فرو بستن از پوزش، جنايات آنان در اذهان ملت به فراموشي سپرده شود که در اين صورت سخت در اشتباهند.
دوم؛ اين که  مسائل پنهان و به گرو گرفته‌اي نزد مديريت بيروني فتنه دارند که مي‌ترسند سرويس‌هاي اطلاعاتي بيگانه در صورت عذرخواهي فتنه‌گران از مردم و ابراز پشيماني، آن را برملا کنند.
و سوم؛ اين که در انتظار فتنه ديگري گوش خوابانده‌اند!  واين يادآور حکايت شخصي است که به پزشک مراجعه کرده و گفته بود؛ چند شبي است خواب مي‌بينم در تيم فوتبال گرگ‌ها بازي مي‌کنم! پزشک بعد از معاينه وي مقداري دارو تجويز مي‌کند و مي‌گويد با مصرف اين داروها ديگر از اين خواب‌هاي آشفته نخواهي ديد. شخص مراجعه کننده مي‌پرسد؛ اجازه مي‌دهيد اين داروها را از فردا شب مصرف کنم؟ و پزشک با تعجب مي‌پرسد؛ چرا از همين امشب مصرف نمي‌کني؟ و طرف مي‌گويد؛ براي اينکه، امشب مسابقه فينال است!
و اما، کداميک از اين سه احتمال قوت بيشتري دارد؟! مروري بر مواضع و عملکرد اين جماعت مي‌تواند به کشف گزاره‌اي که به واقعيت نزديکتر است کمک کند.
حسين شريعتمداري